هدف از این پایان نامه تحلیل و مقایسه رویکردهای توجیه معرفت شناسی دینی با دیدگاه ملاصدرا می باشد
تعداد صفحات | 98 |
حجم | 0 کیلوبایت |
فرمت فایل اصلی | doc |
دسته بندی | فقه،الهیات،معارف |
. در بخش اول از این نوشتار، پنج رویکرد مطرح در باب توجیه باورمندی به خدا مطرح و مورد لحاظ واقع می شود و در بخش دوم از این نوشتار نظر صدرا در این رابطه مطرح تا مشخص شود رویکرد وی در این باب با کدام از دیدگاهها همخوانی دارد.
به حق ملاصدرا از جمله فیلسوفان مؤمن و مؤمنان فیلسوفی است که در راه دین و شناخت آن گامهای بسیار قدرتمندی برداشته است. تردیدی وجود ندارد که عواملی چند در این امر دخیل بوده و او را خواسته یا ناخواسته در مسیر دین و دینداری و خداشناسی قرار داده است. از جمله شرایطی که زمینه را برای ورود وی به این قلمرو مهیا کرده است این است که وی در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود و از همان ابتدا مهر مسلمانی بر پیشانیاش نقش بست.
از این رو آنچه که از خدا و پیغمبر و قیامت و غیره میدانست و بدان اعتقاد داشت چیزی جز تقلید صرف نبودکه از سوی خانودهاش به او منتقل میشد. عامل اساسی دیگر، حکومت حاکمان شیعی برسرزمین ایران است. به شهادت تاریخ،حکومت صفویه از جمله مهمترین و معتقدترین حکومت های شیعی است که سرزمین ایران تا به آن روز به خود دیده بود. مذهب شیعه در این دوران به عنوان یکی از مذاهب اسلامی به رسمیت شناخته شد که خود حکومت از بانیان و حامیان اصلی آن محسوب میشد. علوم مطرح در دوران ملاصدرا شامل فقه، فلسفه، حدیث، ادبیات، عرفان، ریاضی (علوم عقلی و تعقلی) بود.
وجود علمای صاحب نامی چون میرداماد و شیخ بهائی که تأثیر زیادی بر روی صدرا داشتند، غیرقابل انکار است. بنابراین فضایی که صدرا در آن استنشاق میکند فضای دینی و علمی است. اما آنچه که وی را بیش از همه اینها در مسیر خداشناسی قرار داد، دوران انزوا و گوشه گیری وی بود که بر اثر ناملایمتیهای روزگار به اختیار آن را برگزید. دورانی سرنوشت ساز که ورق زندگی او را به یک باره برگرداند. انزوا وگوشهگیری و ریاضات و تزکیه و تهذیب نفس و تحمل مشقت و سختیهای موجود بر سر راه سیر و سلوک باعث شد دریچه قلبش به سوی عالم قدس گشوده شود و از این راه حقایقی را به صورت کشف و شهود از فیاض مطلق کسب کند. همین امر وی را بر آن داشت تا فرصت را غنیمت شمارد و عمر عزیز خود را صرف بحث و فحصهای بی حاصل کلامی و جدلی نکند.
وی در این باره چنین استدلال میکند که برای هریک از موجودات کمالی است که آن موجود بدان اختصاص یافته است و این آخرین هدف هر موجودی به مقتضای مرتبه وجودی خویش است که به سوی آن در حرکت است و هرگاه از آن کمال خود به سراشیبی درافتد نقصان آن موجود به حساب میآید. در این بین کمالی که برا ی انسان به واسطه جوهر ذات و اصل حقیقتش تعبیه شده است و انسان بدان انتساب یافته است، کمالی است که هیچ یک از موجودات دیگر نه تنها بر او برتری نخواهند یافت، بلکه با او برابری هم نتوانند کرد.کمال مخصوص انسان عبارت است « از اتصال به معقولات و رسیدن به جوار حق تعالی و رهایی از مادیات».[1]
کمالی که خاص انسان است تنها با کسب علوم و معارف و دوری گزیدن از تعلق و وابستگی به دنیا و متعلقاتش حاصل میگردد. عمر انسان محدود است و علوم و انشعاباتش فراوان. پس بر انسان اندیشمند عاقل واجب و ضروری است که علمی را برگزیند که اهمّ علوم باشد و آموختن و کسب آن ذاتش را کامل گرداند؛ زیرا انسان را دو قوه عاقله و عامله است که اگر قوه عاقله را از قوه به فعلیت برساند آنگاه ذاتش ارتقاء وجودی پیدا میکند و کاملتر میشود. بنابر این حکمت الهی و معارف ربانی تنها علمی است که نیاز فوری و ضروری انسان است. آدمی برای اینکه از این تن ظلمانی خارج شود و جوهر ذاتش کامل گردد، باید به علوم خالص و ناب روی آورد؛زیرا تنها این علوم است که عهده دار به کمال رساندن جوهر انسان و برطرف کننده نقصها و پلیدیها و خویهای زشت او است.این علوم عقلی عبارت است از علم به خدا ،صفات،فرشتگان ،پیامبران،کتب آسمانی،علم النفس و انتقالش از یک نشأ به نشأ دیگر و تمام متعلقات آن از علم به صراط ونامه عمل و...است.[2]
وی با بیان اینکه از یک سو اهمیت هر علمی تابع معلومش است و معلوم اگر اشرف موجودات باشد، بیشک علم بدان نیز شریفترین علم است و از سوی دیگر عظمت هر علمی یا به بزرگی و مباهات آن علم است یا به زیبایی و حسن صورتش یا به فضل و ارجمندی فاعلش یا به غایت و نتیجه کاملی که از آن حاصل میشود. صدرا با این مقدمات نتیجه میگیرد که در عالم وجود الهیات تنها علمی است که تمام این ویژگیها را در خود به تمامه دارا است.[3] از این رو معرفت، چیزی جزء شناخت خدا و افعال و صفات ورستاخیزو...نیست و رستگاری حقیقی در پرتو نور معرفت که غایت حکمت نظری است تحقق مییابد.
معرفت شناسی دینی، معرفت شناسی به معنای خاص آن است که موضوع آن تجزیه و تحلیل همه گزارههایی است که برآمده از دین هستند. از این رو در این علم درباره موجّه و ناموجّه بودن این گزارهها بحث میشود. دل مشغولی این نوع معرفت شناسی در رابطه با منبع و منشأ باورهای دینی، مفهوماتی چون توجیه، صدق و عقلانیت باورهای دینی به ویژه باور به وجود و ماهیت خدا است.[5]
بنابراین فرد میتواند از بحثهای معرفتشناسانه انتظار داشته باشد تا بر روی سؤالاتی این چنینی تمرکز کند: آیا انسان میتواند به باورهای دینی معرفت داشته باشد؟[6] چه عواملی باید مهیا گردد تا معرفت دینی حاصل شود؟ باور به خدا چگونه توجیه میشود؟ آیا ایمان با عقل مرتبط است؟ اعتراض و انتقادهایی که در رابطه با معرفت دینی یا معقول بودن باور به خدا وجود دارد، چیست؟[7]و ….. اینها همه سؤالاتی است که ذهن معرفتشناسان را به خود مشغول کرده است. عمده توجه معرفت شناسان دینی در رابطه با باور به خدا و بیشترین دلمشغولی آنها توجیه باور به وجود او است. در واقع پاسخ به این سوال که آیا خدا وجود دارد؟چگونه وجودش را میتوان ثابت کرد؟ آیا اعتقاد به خدا معقول و موجه است؟، در حوزه دین، کاری معرفتشناسانه است. می توان گفت این مسائل به ویژه موضوع عقلانیت باور به خدا یا باورهای ویژه در مورد خدا در واقع از زمانی پیدا شدند که یک دین با ادیان رقیب یا با ملحدان[8] و لاادریگران[9]مواجهه شد. بنابراین آغاز معرفت شناسی را می توان این گونه ترسیم کرد.[10]
[1]. و هو الإتصال بالمعقولات و مجاورة الباری و التجرد عن المادیات (ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، چاپ سوم ( بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1981)، ص2.
[2]. ملاصدرا، الشواهدالربوبیة فی المناهج السلوکیة،( تصحیح، تحقیق و مقدمه مصطفی محقق داماد) چاپ اول( تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا ، 1382)،ص 433.
[3] . همو، تفسیر القرآن ،الطبعه الاولی ( قم: بیدار، 1366) ، ج2، ص55ـ56.
[4]. Religious epistemology.
[5]. Michael Sudduth,1999,”Reading In Religious Epistemology”
: 05/01/2011,http://philoferligion.homestead.com/SudduthReadingRoom.html:1.
[6]. Edward, Craige,”Religion and Epistemology”, Routledge Encyclopedia of philosophy“,(London and New York: Routledge, 1998), V8, P:209.
[7].Michael Sudduth:1.
[8].Atheism.
[9].Agnosticism.
[10].Kelly James Clark, 2004, “Religious Epistemology”, 14/07/2010, http://www.ipu.utm/religious-epistemology:1.
فهرست مطالب
ملاصدرا و اهمیت معرفت دینی.. 1
2-1-4. مسأله معناداری و تحقیق پذیری گزاره های دینی.. 9
2-1-6. رویکردهای مطرح در توجیه باورهای دینی.. 15
2-1-6-2-1. ایمانگرایی افراطی.. 16
2-1-6-2-2. ایمان گرایی معتدل. 18
2-1-6-3. توجیه بر پایه مصلحت اندیشی.. 18
2-1-6-3-2. اراده باور به خدا 19
2-1-6-4. معرفت شناسی اصلاح شده 21
2-2. معرفت شناسی دینی از دیدگاه صدرا 28
2-2-1-1. تعریف لغوی واصطلاحی دین. 28
2-2-1-2. دین از دیدگاه صدرا 29
2-2-2-2. تعریف اصطلاحی ایمان. 32
2-2-2-3. ایمان از نظر ملا صدرا 33
2-2-3-2-1. نقش عقل در توجیه باور به خدا 42
2-2-3-2-1-1. قرینه گرایی صدرا 44
2-2-3-2-1-2. براهین اثبات وجود خدا 46
2-2-3-2-1-2-1. برهان حرکت.. 47
2-2-3-2-1-2-2. برهان حدوث.. 50
2-2-3-2-1-2-3. برهان وجوب و امکان. 53
2-2-3-2-1-2-4. برهان معرفت نفس... 55
2-2-3-2- 1-2-5 . برهان صدیقین. 58
2-2-3-2-1-3. اقرار عقل به ناتوانی در شناخت کنه ذات.. 60
2-2-3-2-2. شناخت حق از طریق شهود. 63
2-2-3-2-2-1. ادراک بسیط حق تعالی به علم حضوری.. 63
2-2-3-2-2-1-1. انسان و شناخت خدا 66
2-2-3-2-2-1-2. قوس نزول و صعود. 69
2-2-3-2-2-2. برهان صدیقین بر مبنای شهود. 71
2-2-3-2-3. عجز علوم حضوری به کنه ذات تعالی.. 72
2-2-4. شرایط و موانع معرفت.. 73
2-2-4-1-2. عوامل غیر معرفتی.. 75
2-2-4-2-1. موانع غیر معرفتی.. 76